کد مطلب:314906 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

در کنار علقمه
جناب مستطاب مداح اهل بیت (علیهم السلام) مرحوم محمد علامه در كتاب شریف خاطرات 60 سال خدمت گزاری چنین می نویسد:



[ صفحه 453]



در كربلا، عصرها همراه مرحوم حاج شیخ علی اكبر تبریزی، واعظ معروف، به منبر می رفتم. یكی از خدام حرم، لطفی به بنده پیدا كرد و وعده داد كه بعد از ظهر، ما را تا پائین سرداب و كنار نهر علقمه ببرد. رفیق و همكاری محترم (مرحوم حاج سید محمد دربندی) نیز خواست با ما بیاید و آن خادم قبول كرد.

به محض حركتمان به سمت نهر- كه سال ها در پی موقعیتی برای آن جا بودم - یكی از كارگرهای مازندران گفت: شما را به خدا، هر جا می روید، ما را هم ببرید. بدین ترتیب، با ما هم سفر شدند و از كنار مزار آن حضرت فیض بردند. اخیرا یكی از رفقای بزرگوار من عكسی را به واسطه یكی از راجه های هندی - كه در پائین نهر علقمه خدمت می كرد - تهیه كرده است كه بسیار واضح و روشن است. وقتی آن روز به سرداب مطهر مشرف شدیم، به قبر كوچكی كه به قبر بچه ی 12 - 10 ساله ای می ماند، برخوردیم. در آن جا كلام مادر بزرگوار حضرت ابوالفضل (علیه السلام)، حضرت ام البنین (علیه السلام)، به خاطر آمدم كه فرموده بود:

«عباس من خیلی قوی بود؛ پس چرا قبر او این قدر كوچك است؟»

گویا این بدن قطعه قطعه شده را جمع كرده و آن وقت خاك كرده اند. در آن وقت یاد شعری افتادم كه شبی مهتابی در ایوان منزل خودمان سرودم. خدا شاهد است كه چنان تحت تاثیر قرار گرفته بودم كه داشتم سكته می كردم و منظره ی قتلگاه آن حضرت، كاملا در مقابل چشمم مجسم شده بود. با خواندن این اشعار، شما هم این صحنه را در برابر دیدگان مشتاق، ملاحظه می فرمائید. اكنون، تقریبا در هر كجا كه شب تاسوعا و روز عاشورا سینه می زنند و نوحه های فارسی می خوانند، این نوحه را خواهید شنید. خداوند به لطف خود نصیبی هم از بركات این مجالس، به من و دوستانم بدهد!



[ صفحه 454]